یادداشت
گفتگو و گزارش

خواننده پیشکسوت موسیقی حوزه بویراحمد و ممسنی و خالق آهنگ《 دل گورو دار 》در گذشت  

خواننده پیشکسوت موسیقی حوزه بویراحمد و ممسنی و خالق آهنگ《 دل گورو دار 》در گذشت   
به گزارش افتونیوز احمد احمدی خواننده و شاعر پیشکسوت و یکی از پیشروترین افراد در زمینه ظبط آهنگ های لری و محلی در روستای محل سکونت خود دار فانی را وداع گفت، مرحوم احمدی الهام بخش بسیاری از خواننده های حوزه بویراحمد و ممسنی بوده است مصاحبه زیر توسط مدیر مسئول افتونیوز در سال 93 و در جشن هنر انقلاب در گچساران با مرحوم احمدی انجام گرفته که در پی می آید سایت استان: چندی پیش و در جشن هنر استان که در شهرستان گچساران برگزار شد از احمد احمدی خواننده پیشکسوت و یکی از قدیمی ترین خوانندگان اشعار محلی که هم اکنون در آستانه صد سالگی است، تجلیل شد. خبرنگار سایت استان در حاشیه این همایش، گفتگوی کوتاهی با وی انجام داد که در ادامه می آید: احمد احمدی درخصوص شروع خوانندگی و اشعار کاست های خود می گوید: همه شعرها را خودم سرودم و تقریبا 10 تا 12 ساله بودم که خوانندگی را شروع کردم. در دشت و صحرا می گشتم و آواز می خواندم. وی ادامه داد: سال 1344 اولین کاست با نام ” دل گورو دار ”  را در اداره رادیو در شیراز منتشر کردم و آقایی به اسم شاه کرمی این نوار را به فروش می رساند. وی درباره سختی ها و مشکلات کار می گوید: کسی نبود کمکم کند و راه و چاه را بلد نبودم و الا می توانستم پیشرفت کنم و بیشتر موفق شوم. احمدی ادامه داد: تنها حمایتی از ارشاد دریافت می کنم مقرری 12 هزارتومانی به صورت ماهیانه است. وی تم اکثر شعرهایی خود را عاشقانه خواند و افزود: در گذشته شعرها بیشتر حماسی بود اما هر کس راه و روش خود را داشت و من بیشتر شعرهای عاشقانه می گفتم و می خواندم. این خواننده پیشکسوت بیان داشت: نوار ” ککی جونی ” را هم سال 1344 خواندم و در طول دوران خوانندگی همه نوع آواز خواندم اعم از  فایز، یار یار، دوبیتی، شاهنامه… نوار ککی جونی را خودم ساختم و شایعاتی به وجود آمد که شعرهای این کاست را برای کس خاصی خوانده ام ولی همه اش شایعه بود و در صورتی که برای کس دیگری سروده شده بودند. چون شایع شده بود من عاشق دختر …… شده ام. اما شخص گفته شده را نان و نمکش را خورده بودم و به چشم خواهر و برادری نگاهش می کردم. از وی پرسیدم تا حالا عاشق شده ای؟ در جوابم گفت: در نوجوانی عاشق شدم و با معشوقه ام فرار کردم و به کوه و بیابان رفتم و بعد از چند روز به ده برگشتم. در باره شان نزول شعر “سی شهدا هر جا بری او رو نهات بو / بار نکبت، شیش تا بچش سی رفع قضات بو” از وی پرسیدم و در پاسخ گفت: این شعر را برای یک زن متشخص و مهربان در روستا که خانم بسیار خوبی بود سروده و خواندم چون پسرانش او را اذیت می کردند و شوهر بسیار بدی داشت. احمدی در ادامه گفت: هر چند که دیگر توان آواز خواندن را ندارم ولی خواننده باید برای همه بخواند و نه برای دل خود، بلکه شنونده هم باید لذت ببرد. از وی پرسیدم: شایع شده بود که شما فوت کرده اید و دلیل این شایعه چه بود؟ در جواب گفت: یه شخصی به اسم احمد کشوری در همان روستای که من زندگی می کنم مرده بود و کسی از آنجا می گذشت و سراغ گرفت که فوت شده چه کسی است و در جواب گفتند احمد فوت کرده است و این شخص گمان کرد که می گویند احمدی فوت کرده و در واقع شایعه فوت من از اینجا نشات گرفت که در یکی از کاست ها که به من تقدیم شده بود نوشته بودند مرحوم احمد احمدی تا اینکه کسی به گوش اقوام ما رساند و خبر فوت من تکذیب شد. در پایان از وی خواستم شعری بخواند: بچمه کردم بغل سیش کنم لالایی بلکنم صدامه بشنفی خوت زل تر بیای (توضیح: آقای احمد احمدی به دلیل کسالت به صورت پراکنده به سوالات ما پاسخ می داد)
کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 1 نظر

  • 1 الف 1396/10/30 9:6:33

    آقای احمدی بیشتر حضورش در باشت و باوی بوده است جا داشت در کنار بویر احمد و ممسنی از باوی هم اشاره میشد

    پاسخ
سایر اخبار
برگزدیدها